نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - مصطفی حاجی میری
«روز بعد از تصرف ارتفاعات یعنی سیزده آبان 62 مصطفی در اثر اصابت گلوله به شکمش شهید شد و نهایتا عملیات والفجر 4 درحالی ‌که بخش بزرگی از ارتفاعات کانی مانگا آزاد شده بود، پایان یافت ...» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات شهید دانش‌آموز «سید مصطفی حاجی‌میری» است که تقدیم حضورتان می‌شود.
کد خبر: ۵۸۲۸۱۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۰/۰۴

«مصطفی دیگر مال ما نبود. مال خودش هم نبود حتی همان زمان که بدون اطلاع من بر دیوار کوچه نوشت مرگ‌بر شاه! دهانم بازمانده بود و نمی‌دانستم چه بگویم ...» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات شهید دانش‌آموز «سید مصطفی حاجی‌میری» است که تقدیم حضورتان می‌شود.
کد خبر: ۵۴۲۷۴۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۸/۱۱

در گلزار شهدای قزوین؛
سی و سومین مراسم گرامیداشت و خاطره‌گویی شهدا به یاد شهیدان «سید محسن و سید مصطفی حاجی‌میری» در گلزار شهدای قزوین برگزار می‌شود.
کد خبر: ۵۳۷۸۷۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۴/۲۹

مشاور رئیس سازمان راهداری در امور ایثارگران:
مشاور رئیس سازمان راهداری و حمل و نقل جاده‌ای در امور ایثارگران گفت: همه مردم و مسئولان قدردان رشادت‌ها و فداکاری‌های شهدا هستند و راه‌شان را با اراده مصمم ادامه می‌دهند.
کد خبر: ۵۲۳۲۵۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۹/۱۷

فرازی از وصیت‌نامه شهید دانش‌آموز "حاجی‌میری"،
نوید شاهد – در آستانه روز دانش‌آموز در وصیت‌نامه شهید دانش‌آموز "سید مصطفی حاجی‌میری" می‌خوانیم: «مسجد‌ها را پُر کنید؛ زیرا بیشترین ضربه‌ای که دشمن از ما می‌خورد از مساجد ماست ...»
کد خبر: ۵۱۹۹۹۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۸/۱۲

فردا در قزوین،
نوید شاهد - فردا، مراسم تشییع و خاکسپاری سید حبیب‌الله حاجی‌میری پدر شهیدان "سید مصطفی و سید محسن حاجی‌میری"در قزوین برگزار می‌شود.
کد خبر: ۵۰۰۸۶۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۱۲/۱۴

در آستانه سالروز شهادت شهید حاجی‌میری،
نوید شاهد – در آستانه سالروز شهادت شهید "سید مصطفی حاجی‌میری"، پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد قزوین ویژه‌نامه الکترونیکی "سید نوجوان" را منتشر کرد.
کد خبر: ۴۹۱۵۶۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۸/۱۲

نوید شاهد - شهید دانش‌آموز "سید مصطفی حاجی‌میری" عاشق شهادت و مطیع فرمان امام مبنی بر حضور در جبهه‌ها بود، لذا همواره عزم خود را برای حضور در عملیات‌های مختلف جزم می‌کرد تا با اراده و توان بیشتری با دشمنان مبارزه کند به همین دلیل ایشان با داشتن سن کم خود در 7 عملیات بزرگ و چندین عملیات پدافندی نقش‌آفرینی کرده است.
کد خبر: ۴۹۱۴۷۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۸/۱۱

نوید شاهد- «بارها چشمان اشک‌آلود و نگاه ملتمس او را برای اعزام دیده بودم. با نجابتی مثال‌زدنی و ادبی که خاص وی بود سرش را پایین می‌انداخت و برای رفتن و پیوستن به کاروان شهدا اصرار می‌ورزید ...» ادامه این خاطره از زبان دوست شهید "سید مصطفی حاجی‌میری" را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۴۹۱۳۶۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۸/۱۰

نوید شاهد – در آستانه سالروز شهادت شهید "سیدمصطفی حاجی‌میری"، پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد قزوین اقدام به طراحی و انتشار پوستر این شهید گرانقدر کرده است که در ادامه از شما دعوت می‌شود، نظاره‌گر این پوستر باشید.
کد خبر: ۴۹۱۲۹۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۸/۰۸

نوید شاهد – شهید "سید مصطفی حاجی‌میری" در وصیت‌نامه‌اش آورده است:«همیشه به یاد خدا باشید، در راه خداوند قدم بردارید و از تفرقه دوری کنید؛ چون تفرقه، عروسی دشمنان است ...»
کد خبر: ۴۹۱۲۴۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۸/۰۷

نوید شاهد – همزمان با سالروز ولادت شهید "سیدمصطفی حاجی‌میری" در دست‌نوشته به جا مانده از این شهید گرانقدر می‌خوانیم: «آفرین بر تو مادرم! که خود دومین فرزند را روانه جبهه کردی و آفرین بر تو مادرم امانتی که خدا به تو سپرده بود، تحویل دادی»
کد خبر: ۴۸۸۱۴۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۶/۳۰

نوید شاهد - «خودشان هم باورشان نمی‌شد که چنین حقه‌ای را به عراقی‌ها زده باشند. چند لحظه بعد دیگر نمی‌توانستند خنده خود را نگه دارند و تا رسیدن به مرز خودی قاه‌قاه‌ می‌خندیدند و می‌گفتند: عجب سربازهای بعثی شجاعی، عجب دل و جراتی! اینطوری می‌خواستید تهران را تصرف کنید و قاه‌قاه می‌خندیدند ...» این روایت جذاب و خواندنی از زبان برادر شهید بزرگوار را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۴۸۲۴۷۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۴/۱۰

پدر شهید «سید مصطفی حاجی‌میری» مخالف سرسخت حضور پسرش در جبهه بود، غافل از آنکه سید مصطفی رگ خوابش را دانسته و با شگردهایی رضایت پدر را جلب می‌کند... این روایت جذاب و خواندنی از زبان پدر شهید بزرگوار را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۴۷۸۳۱۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۲/۰۳

تصاویر ماندگار
یک روز همه ی اهل خانواده نشسته بودیم دور سفره و در حال خوردن نهار بودیم، مصطفی هم که اخیراً پایش در جبهه مجروح شده بود سرش را پایین انداخته بود و در حال خوردن غذا بود که آهسته به من گفت: ‌پدر ما با اجازه شما بعدازظهر می‌خواهیم برویم منطقه. گفتم: شما برای چی، محسن برادرت که شهید شده است، مسعود هم که جبهه است...
کد خبر: ۴۲۸۱۵۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۲/۲۶